کد مطلب:369805 شنبه 14 اسفند 1395 آمار بازدید:375

فصل دهم
 دعا کردن اوج بندگی در پیشگاه الهی


در فصل گذشته خواندیم: که هرچند خداوند متعال جدا (یعنی مباین) از مخلوقات خویش است؛ اما کمال ارتباط را با آنان دارد. ارتباط خداوند با مخلوقات خویش این گونه است:


او دائم به مخلوقات خویش روزی می دهد.


او مخلوقات خویش را هدایت می کند.(1)


از مخلوقات خویش غافل نیست و علم او بر همه آنان احاطه دارد.


هیچ مخلوقی توان بر هیچ کاری ندارد، مگر این که خداوند به او اذن دهد.


مشیّت خداوند بر عالَم حاکم است.(2)


بقای اشیاء منوط بر این است که خداوند دائماً به آنها اعطای وجود کند.(3)





1- در مورد موجودات مختار، هدایت الهی زمانی شاملشان می شود که هدایت الهی را بپذیرند.

2- در مورد انسان و هر موجود صاحب اختیار، مشیّت خداوند این است که وی با اختیار فعل خود را انجام دهد.

3- به این معنا که اگر شیئی در دار امکان بقا دارد به این علت است که خداوند آن به آن اراده بقای آن شیء را نموده است و اگر لحظه ای این اراده پروردگار نباشد اشیاء معدوم می شوند و از اینجاست که حاکمیت خدا بر عالَم معلوم می شود و اینجاست که باید گفت: «خدا دارد خدائی می کند.»

 


ص: 260


و از طرف دیگر نیز انسان باید با پروردگار خود در ارتباط باشد؛ زیرا اگر انسان این ارتباط را قطع کند هلاک می گردد. ارتباط بشر با خداوند به صورت دعا و نیایش جلوه گر می شود. حتی انبیاء و اوصیای الهی- که بالاترین مقامات را در بین مخلوقات دارا هستند- نیز از دعا و نیایش بی نیاز نیستند؛ زیرا آنان برای رسیدن به مقامات بالاتر و کسب خشنودی و رضایت خدا، مدام دعا می کردند.


بدین سبب خاندان عصمت و طهارت علیهم السلام شب ها را با راز و نیاز و اشک سپری می کردند و مانند بندگان گنهکار در پیشگاه خدا ضجّه می زدند و با اشک شبشان را به صبح می رساندند. و همچنین آن بزرگواران الهی، دائم از حضرت حق درخواست توفیقات و خیرات می نمودند، و رزق حلال، سلامتی جسم، و امان از شر دشمنان را از خدا می طلبیدند. اکنون به بخشی از مناجات دل انگیز امام زین العابدین علیه السلام توجه فرمائید:


- «اللّهُمّ إِنّمَا یَکْتَفِی الْمُکْتَفُونَ بِفَضْلِ قُوّتِکَ، فَصَلّ عَلَی مُحَمّدٍ وَ آلِهِ، وَ اکْفِنَا، وَ إِنّمَا یُعْطِی الْمُعْطُونَ مِنْ فَضْلِ جِدَتِکَ، فَصَلّ عَلَی مُحَمّدٍ وَ آلِهِ، وَ أَعْطِنَا، وَ إِنّمَا یَهْتَدِی الْمُهْتَدُونَ بِنُورِ وَجْهِکَ، فَصَلّ عَلَی مُحَمّدٍ وَ آلِهِ، وَ اهْدِنَا.(12) اللّهُمّ إِنّکَ مَنْ وَاَلَیْتَ لَمْ یَضْرُرْهُ خِذْلَانُ الْخَاذِلِینَ، وَ مَنْ أَعْطَیْتَ لَمْ یَنْقُصْهُ مَنْعُ الْمَانِعِینَ، وَ مَنْ هَدَیْتَ لَمْ یُغْوِهِ إِضْلَالُ الْمُضِلّینَ(13) فَصَلّ عَلَی مُحَمّدٍ وَ آلِهِ، وَ امْنَعْنَا بِعِزّکَ مِنْ عِبَادِکَ، وَ أَغْنِنَا عَنْ غَیْرِکَ بِإِرْفَادِکَ، وَ اسْلُکْ بِنَا سَبِیلَ الْحَقّ بِإِرْشَادِکَ.»(1)


خداوندا! آنان که بی نیاز و با کفایت شدند، در پرتو لطف و توانایی تو بود، پس درود و رحمت بفرست بر محمد صلی الله علیه و آله و سلّم و آل او، و ما را نیز کفایت فرما، و همچنین آنان که





1- صحیفه سجادیه، بخشی از دعای شماره 5، ص 96

 


ص: 261


بخشنده شدند در پرتو برکت عطای تو به این موهبت رسیده اند، پس بر محمد صلی الله علیه و آله و سلّم و آل او درود بفرست، و ما را نیز از فضل و احسانت، عطا فرما. و نیز آنان که هدایت شده اند در پرتو نور جمال تو بوده است، پس بر محمد صلی الله علیه و آله و سلّم و آل او درود و رحمت بفرست و ما را نیز هدایت فرما.


خداوندا! آن کس را که تو دوست بداری و مددکارش باشی، هرگز از ترک و بی اعتنایی خلق، زیان و آسیب نمی بیند، و آن کس را که تو او را مشمول لطف و عطایت سازی، مضایقه و بی لطفی دیگران، چیزی را از او نمی کاهد، و کسی را که تو او را هدایت کنی گمراه سازی گمراهان او را گمراه نخواهد ساخت.


پس بر محمد صلی الله علیه و آله و سلبم و آل او درود بفرست، و ما را در پرتو عزّت خودت از گزند بندگان مصون بدار، و به عطایت از دیگران بی نیاز فرما، و در پرتو ارشاد و راهنمایی خود، ما را به راه حق رهسپار گردان.


- «فَصَلّ عَلَی مُحَمّدٍ وَ آلِهِ، وَ افْتَحْ لِی یَا رَبّ بَابَ الْفَرَجِ بِطَوْلِکَ، وَ اکْسِرْ عَنّی سُلْطَانَ الْهَمّ بِحَوْلِکَ، وَ أَنِلْنِی حُسْنَ النّظَرِ فِیمَا شَکَوْتُ، وَ أَذِقْنِی حَلَاوَهَ الصّنْعِ فِیمَا سَأَلْتُ، وَ هَبْ لِی مِنْ لَدُنْکَ رَحْمَهً وَ فَرَجاً هَنِیئاً، وَ اجْعَلْ لِی مِنْ عِنْدِکَ مَخْرَجاً وَحِیّاً.(9) وَ لَا تَشْغَلْنِی بِالِاهْتِمَامِ عَنْ تَعَاهُدِ فُرُوضِکَ، وَ اسْتِعْمَالِ سُنّتِکَ.(10) فَقَدْ ضِقْتُ لِمَا نَزَلَ بِی یَا رَبّ ذَرْعاً، وَ امْتَلَأْتُ بِحَمْلِ مَا حَدَثَ عَلَیّ هَمّاً، وَ أَنْتَ الْقَادِرُ عَلَی کَشْفِ مَا مُنِیتُ بِهِ، وَ دَفْعِ مَا وَقَعْتُ فِیهِ، فَافْعَلْ بِی ذَلِکَ وَ إِنْ لَمْ أَسْتَوْجِبْهُ مِنْکَ، یَا ذَا الْعَرْشِ الْعَظِیمِ.»(1)


ای پروردگار من! سوگند به احسان و قدرتت، درِ آسایش را به رویم بگشا، و به قدرتت، سلطنت و چیرگی [غول] بلای وارد شده به مرا بشکن، و با دیده لطف و احسان، در مورد آنچه گلایه دارم، به من بنگر و عنایت فرما، و شیرینی اجابت را در مورد خواسته ام، به کام من بچشان، و رحمت و گشایش گوارا را از سوی خودت به من





1- صحیفه سجادیه، بخشی از دعای شماره 7، ص 110

 


ص: 262


مرحمت فرما، و از پیشگاه خودت، رهایی و خلاصی سریع مرا از بلاها منظور بدار و مرا به خاطر درگیری با غم و اندوه و پریشانی، که مرا از رعایت واجبات و مستحبات بازداشته اند از انجام آنها باز مدار و محروم مساز.


ای پروردگار من! به خاطر گرفتاری هایی که بر من وارد شده، بی طاقت و عاجز شده ام، و سراسر وجودم بر اثر تحمّل بار سنگین مصائب، پر از رنج و اندوه گشته است، و [با این که] تو به دفع و رفع آنچه را که به آن مبتلا شده و در آن درافتاده ام قدرت داری، پس این کار (برطرف نمودن بلاها) را برای من انجام ده، گرچه من در پیشگاه تو، شایسته لطف و کرم تو نباشم، ای صاحب عرش بزرگ.


- «اللّهُمّ صَلّ عَلَی مُحَمّدٍ وَ آلِهِ، وَ أَلْبِسْنِی عَافِیَتَکَ، وَ جَلّلْنِی عَافِیَتَکَ، وَ حَصّنّی بِعَافِیَتِکَ، وَ أَکْرِمْنِی بِعَافِیَتِکَ، وَ أَغْنِنِی بِعَافِیَتِکَ، وَ تَصَدّقْ عَلَیّ بِعَافِیَتِکَ، وَ هَبْ لِی عَافِیَتَکَ وَ أَفْرِشْنِی عَافِیَتَکَ، وَ أَصْلِحْ لِی عَافِیَتَکَ، وَ لَا تُفَرّقْ بَیْنِی وَ بَیْنَ عَافِیَتِکَ فِی الدّنْیَا وَ الْآخِرَهِ.(2) اللّهُمّ صَلّ عَلَی مُحَمّدٍ وَ آلِهِ، وَ عَافِنِی عَافِیَهً کَافِیَهً شَافِیَهً عَالِیَهً نَامِیَهً، عَافِیَهً تُوَلّدُ فِی بَدَنِی الْعَافِیَهَ، عَافِیَهَ الدّنْیَا وَ الآخِرَهِ.(3) وَ امْنُنْ عَلَیّ بِالصّحّهِ وَ الْأَمْنِ وَ السّلَامَهِ فِی دِینِی وَ بَدَنِی، وَ الْبَصِیرَهِ فِی قَلْبِی، وَ النّفَاذِ فِی أُمُورِی، وَ الْخَشْیَهِ لَکَ، وَ الْخَوْفِ مِنْکَ، وَ الْقُوّهِ عَلَی مَا أَمَرْتَنِی بِهِ مِنْ طَاعَتِکَ، وَ الِاجْتِنَابِ لِمَا نَهَیْتَنِی عَنْهُ مِنْ مَعْصِیَتِکَ.»(1)


خداوندا! بر محمد صلی الله علیه و آله و سلّم و آل او رحمت و درود بفرست، و لباس عافیت و سلامتی را بر من بپوشان، و مرا در پرتو شکوه عافیت فراگیرت قرار بده، و به عافیت نگهبان باش، و به عافیت گرامی دار، و به عافیت بی نیاز ساز، و به عافیت به من صدقه بده، و عافیت و تندرستی را به من ببخش، و بستر عافیت را برایم بگستران، و عافیت را برایم شایسته ساز، و در دنیا و آخرت، بین من و عافیت جدایی نینداز.





1- صحیفه سجادیه، بخشی از دعای شماره 23، ص 208

 


ص: 263


خداوندا! بر محمد صلی الله علیه و آله و سلّم و آل او رحمت و درود بفرست، و به من عافیت ببخش، عافیتی کامل، شفابخش، بالاتر از دسترس بیماری ها، فزاینده و رشدکننده، و عافیتی که در پیکرم موجب آفرینش عافیت و بهبودی گردد، عافیتی در دنیا و آخرت.


و دادن صحّت و تندرستی، امنیت و سلامتی در دین و بدن، و بصیرت در قلب و پیشرفت در کارهایم، و بیم و هراس از تو، و نیرو برای انجام آنچه را به من از اطاعتت فرمان داده ای، و ترک معصیت، که مرا از آن نهی فرموده ای انعام فرما، و با دادن این نعمت ها بر من منّت گذار.


- «اللّهُمّ صَلّ عَلَی مُحَمّدٍ وَ آلِهِ، وَ مَنْ أَرَادَنِی بِسُوءٍ فَاصْرِفْهُ عَنّی، وَ ادْحَرْ عَنّی مَکْرَهُ، وَ ادْرَأْ عَنّی شَرّهُ، وَ رُدّ کَیْدَهُ فِی نَحْرِهِ.(8) وَ اجْعَلْ بَیْنَ یَدَیْهِ سُدّاً حَتّی تُعْمِیَ عَنّی بَصَرَهُ، وَ تُصِمّ عَنْ ذِکْرِی سَمْعَهُ، وَ تُقْفِلَ دُونَ إِخْطَارِی قَلْبَهُ، وَ تُخْرِسَ عَنّی لِسَانَهُ، وَ تَقْمَعَ رَأْسَهُ، وَ تُذِلّ عِزّهُ، وَ تَکْسُرَ جَبَرُوتَهُ، وَ تُذِلّ رَقَبَتَهُ، وَ تَفْسَخَ کِبْرَهُ، وَ تُؤْمِنَنِی مِنْ جَمِیعِ ضَرّهِ وَ شَرّهِ وَ غَمْزِهِ وَ هَمْزِهِ وَ لَمْزِهِ وَ حَسَدِهِ وَ عَدَاوَتِهِ وَ حَبَائِلِهِ وَ مَصَایِدِهِ وَ رَجِلِهِ وَ خَیْلِهِ، إِنّکَ عَزِیزٌ قَدِیرٌ.»(1)


خداوندا! بر محمد و آل او رحمت و درود بفرست، و کسی که اراده بد نسبت به من دارد، او را از من بگردان، و نیرنگش را از من دور ساز، و شرّش را از من دفع کن، و حیله و ترفندش را به خودش برگردان.


و بین من و او سدّ و حایل محکمی قرار بده، تا چشمش را از دیدن من کور، و گوشش را از شنیدن حرف من کر، و قلبش را از یادآوری من قفل شده سازی، و زبانش را از سخن پراکنی در مورد من لال کنی و سرش را با گرز قدرتت بکوبی، و عزّتش را به ذلّت مبدّل کنی، و سیطره اش را بشکنی، و گردن فرازیش را به خواری فرو اندازی، و تکبّر و خودکامگی اش را در هم بشکنی، و مرا از همه زیان، بدی، طعن، غیبت، گوشه





1- صحیفه سجادیه، بخشی از دعای شماره 23، ص 210

 


ص: 264


زدن زیر چشمیش، حسادت، دشمنی، بندها و دام هایش، و پیاده و سواره هایش ایمن داری، که تو عزّتمند و توانا هستی.


-«إِلَهِی أَسْأَلُکَ بِحَقّکَ الْوَاجِبِ عَلَی جَمِیعِ خَلْقِکَ، وَ بِاسْمِکَ الْعَظِیمِ الّذِی أَمَرْتَ رَسُولَکَ أَنْ یُسَبّحَکَ بِهِ، وَ بِجَلَالِ وَجْهِکَ الْکَرِیمِ، الّذِی لَا یَبْلَی وَ لَا یَتَغَیّرُ، وَ لَا یَحُولُ وَ لَا یَفْنَی، أَنْ تُصَلّیَ عَلَی مُحَمّدٍ وَ آلِ مُحَمّدٍ، وَ أَنْ تُغْنِیَنِی عَنْ کُلّ شَیْ ءٍ بِعِبَادَتِکَ، وَ أَنْ تُسَلّیَ نَفْسِی عَنِ الدّنْیَا بِمَخَافَتِکَ، وَ أَنْ تُثْنِیَنِی بِالْکَثِیرِ مِنْ کَرَامَتِکَ بِرَحْمَتِکَ.(11) فَإِلَیْکَ أَفِرّ، و مِنْکَ أَخَافُ، وَ بِکَ أَسْتَغِیثُ، وَ إِیّاکَ أَرْجُو، وَ لَکَ أَدْعُو، وَ إِلَیْکَ أَلْجَأُ، وَ بِکَ أَثِقُ، وَ إِیّاکَ أَسْتَعِینُ، وَ بِکَ أُومِنُ، وَ عَلَیْکَ أَتَوَکّلُ، وَ عَلَی جُودِکَ وَ کَرَمِکَ أَتّکِلُ.»(1)


ای خدای من! از تو تقاضا دارم به حق واجبی که بر همه مخلوقاتت داری، و به حق نام بزرگت که به رسولت دستور داده ای تا به آن نام تو را تسبیح گوید، و به حقّ بزرگی و شکوه و به کریمیت که کهنه و دگرگون و فانی نمی گردد که بر محمد صلی الله علیه و آله و سلّم و آل محمد صلی الله علیه و آله و سلّم رحمت و درود بفرستی، و در پرتوِ عبادتت مرا از هر چیز بی نیاز کنی، و در سایه خوف و خشیت از مقامت، جانم را از غم و اندوه دنیا آرامش بخشی، و در پرتو رحمتت مرا از کرامت های فراوانت بهره بسیار عطا کنی.


چرا که به سوی تو می گریزم، و تنها از مقام تو می ترسم، و از درگاه تو فریادرسی می نمایم، و تنها به تو امیدوارم، و تو را می خوانم و به تو پناه می آورم، و به تو اطمینان یافتم، و از تو یاری می جویم، و به تو ایمان دارم، و بر تو توکّل می نمایم، و بر جود بزرگواریت اعتماد می ورزم.


خداوند متعال در کلام جاویدش می فرماید: «أَمَّن یُجِیبُ المُضطَرَّ إِذَا دَعَاهُ وَ یَکشِفُ السُّوءَ وَ یَجعَلُکُم خُلَفَاءَ الأَرضِ أَءِلهٌ مَعَ اللهِ قَلِیلاً مَا تَذَکَّرُونَ»(2) آن کیست که دعای





1- صحیفه سجادیه، بخشی از دعای شماره 52، ص 446

2- نمل: آیه 62

 


ص: 265


بیچارگان مضطر را به اجابت می رساند و رنج و غم آنان را برطرف می سازد و شما مسلمین را جانشینان اهل زمین قرار می دهد آیا با وجود خدای یکتا خدائی هست (هرگز) لیکن اندکی متذکر این حقیقتند.


طبق روایات در ذیل آیه فوق، مستکبرین کسانی هستند که خود را از دعا و طلب به پیشگاه الهی بی نیاز می بینند.(1)


با این وجود برخی از عرفای صوفی، مدّعی هستند که در مراتب بالای سلوک، سالک باید درخواست و طلب را از خدا ترک کند، و هیچ خواسته و خواهشی نداشته باشد؛ زیرا این کار منافات با مقامات عالی سالک دارد!!


در «تذکره الاولیا» درباره «جنید بغدادی» آمده است: «نقل است که جنید یک بار رنجور شد، گفت: «اللّهمَّ اشفِنی» هاتفی آواز داد که ای جنید میان بنده و خدای چه کار داری؟ تو در میای و بدانچه فرموده اند مشغول باش و بر آنچه مبتلا کرده اند صبر کن، تو را با اختیار چه کار؟


نقل است که جنید را یک بار پای درد کرد، فاتحه خواند و بر پای دمید، هاتفی آواز داد که شرم نداری که کلام ما را در حق نفس خود صرف کنی.(2)


این هاتف کیست که برخلاف دستورات صریح قرآن، جنید را از دعا کردن در برابر خداوند و درخواست شفا از او باز می دارد؟!


درباره بایزید بسطامی می گوید: نقل است که [بایزید] گفت: حق تعالی مرا دو هزار مقام در پیش خود حاضر کرد، و در هر مقامی مملکتی بر من عرضه کرد، من قبول نکردم. مرا گفت: ای بایزید! چه می خواهی؟ گفتم: آنکه هیچ نخواهم.(3)


سیدمحمدحسین حسینی تهرانی، درباره ابن عربی می نویسد: «محی الدین به کرّات و





1- اصول کافی، ج 4، کتاب دعاء

2- تذکره الاولیاء، ج 2، ص 12 و 13

3- صحیفه سجادیه، ج 1، ص 235

 


ص: 266


مرّات در فتوحات تصریح دارد بر آنکه: من از مراتب خواهش و طلب عبور کرده ام؛ در من تقاضا و طلبی وجود ندارد، هرچه بگویم و انجام دهم، خواست خداوند است عزّ شأنه؛ بنابراین من در برابر عظمت حق نابود می باشم و از خود، بودی و وجودی و اراده و انتخابی ندارم، آنچه خداوند بخواهد همان خواست من است و دو گونه اراده و مشیّت در میانه نیست.»(1)





1- روح مجرّد، ص 371

 


ص: 267